خروج اضطراری

فـایراگزیت (fireexit) یعنی خروج اضـطراری
به هنگام آتش.

f4designer@gmail.com
f4designer@hotmail.com

نویسندگان
تمام ذوقم درآن روزهای بارانی این بود که چترهای نویی را که پدرم از بندر خریده باز کنم و بروم زیر باران.
سرم را که از زیر پتو بیرون میکشیدم میدیدم هوا آنطور که ساعت میگوید روشن نیست،واین یعنی امروز هوا خیلی ابریست وکافی بود ببینم کوچه مان خیس است تا صبحانه خورده و نخورده خودم برسانم به کوچه کلی حال کنم که دارم زیر باران راه میروم و خیس نمیشوم.
حس خوبیست وقتی میتوانی چکمه های سفید باغبانی را که 10 شماره از پایت بزرگتر است را بپوشی وتا قسمت های عمیق آب جمع شده ی کوچه بروی.
دلم برای دستکش های بافتنی آن روزهایم تنگ شده که رد سوختگی بخاری برقی توی هال رویش را زرد کرده بود.
عاشق این بودم که از توی لباس های گرم توی هوای سرد بایستم و ها کنم و خوشحال باشم که دارم به آسمان،ابر قرض میدهم.
____
الان یک ساعت و نیم است که اینجا بی حرکت ایستاده ام.
باد سرد،دانه های باران را مثل شلاق روی صورتم میزند:مبادا سر پست بخوابی.

  • ...reza

نظرات  (۱)

بعضی متن ها را باید تا 2 خط مونده به آخر خوند...
راستی از نویسنده ثانی خبری نیست.
تو ایام خدمتت...هیچی.بیخیال.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی