این ساعته دیگه داره زیادی پر حرفی میکنه.
همش تیییییک تیییییک و شاید بعضی وقتا تاااااک
چرا نمیخواد درک کنه که هیچ اهمیتی براش قائل نیستم؟
همیشه دوست داشتم خفش کنم.
وقتی 5 / 6 سالم بود از صداش خوابم نمیبرد.
یادمه به بابام میگفتم از کار بندازتش تا بتونم راحت بخوابم . خُب حضورش هیچ فرقی به حال من نداشت.
بعضی وقتا سعی میکردم زبونشو یاد بگیرم ، ولی اون دو کلمه بیشتر نمی گفت.
الان فکر کنم میدوم چی میگه ، و البته فهمیدم که تیک تاک هایی که میکنه همیشه شبیه هم نیست . هر دفعه نسبت به شرایط من ، اون هم یه جور دیگه ای میگه تیک تاک.
ولی هنوزم میخوام خفه شه
جدیدا یه فکرایی آزارم میده . با خودم میگم شاید حرفی که میخواد بهم بزنه خیلی مهمه که از بچگی تا حالا داره هی تکرارش میکنه . هر ثانیه . لحنش عوض میشه ولی حرفش عوض نمیشه . نکنه وقتی بفهمم چی داره میگه که دیگه دیر شده باشه؟!
بابام تا حالا زیر بار خاموش کردنش نرفته!
این ساعته هم که هرچی نگاش میکنم از رو نمیره و خفه نمیشه ؛ اَه