خروج اضطراری

فـایراگزیت (fireexit) یعنی خروج اضـطراری
به هنگام آتش.

f4designer@gmail.com
f4designer@hotmail.com

نویسندگان
1
حکما این آخری باید خاص باشد ومنحصر به فرد هرچند کمی طولانی مینماید و حوصله سر بر، اما بارها تصحیح شده وحواشی بزرگان برآن رفته.باشد که مقبول افتد و موجبات رضایت را فراهم آورد.
2
با "رخص" شروع میکنم که نام ریشه ی گیاهیست عجبب که درتمام بیابان های سخت وسوزان دنیا به یه وضعی میروید.از چندوچون این فرایند در سایر نقاط خبر ندارم،ضرورتی هم وجود نداشته و اهم کلام همین مملکت آبا واجدادی خودمان است و ایضا روزگار کنونی.
بیابان سخت وسوزان که گفتم الزاما مربوط به اوضاع و احوال کواکب و ستارگان و وضعیت جو و تابش خورشید برزمین نیست،از آن باب است که افتد و خواهی فهمید.
زمان کاشت این گیاه مقارن است با بانگ "الرحیل"ساربان وکاروان شترهای پیر که در هرمنزل اتراق کنند آن مکان را ندا دهند به شومی وسیه بختی و صله میبرند از عود و پارچه های مشکی و سرمه.
بیش از مشقات کاشت،دهقان باید مصائب داشت و برداشت را تحمل نماید و صدالبته که ثبت است برجریده ی عالم: ان مع العسر یسرا.و بعد ازهر شدتی،فرجی ست.علیهذا بزرگان و ریش سفیدها از فواید این گیاه تلخ بسیار رساله گفتند و افسانه ها نمودند.
3
شاید شنیده باشی آنزمان که براقمار عرب نام مینهادند چون به ماه گرم و سوزانی رسیدند که صیام (روزه) در آن واجب بود گشتند تا نامی همه جانبه و درخور شأنش پیدا کنند.
"رمض" یکی از پایه های کلامی حالتی ست که نشان دهنده تافته و گداخته شدن سنگ است براثر تابش خفن آفتاب برآن."رمیض" هم خنک شدن هواست بعد از یک دوره ی گرمای وحشتناک.اینها در کنار هم -که هم نشان دهنده ی تافته شدن نفس آدمی وهم دور شدن بدی ها از نفس است- درمجموع ایجاد کننده نام ماه مبارک "رمضان" شدند.
4
باور کن اگر جای من بودی حادثه ی عظیم "رخصان" را که مثل رمضان از"رخیص" و "رخص"مشتق شده با عمق جان در میافتی و برآن مومن و پایبند میشد.
5
وچون کاروان حاجیان بیت اله الحرام به دشت سوزان "رخصان" رسیدند پیرقبیله دستور داد تا از جحاز اشتران حاضر منبری بسازند که تا فواصل دور دیده شود.
وندا دهند رفتگان را به بازگشت و بشارت دهند ماندگان را به تعجیل و شتاب در رسیدن.هر که از هرطرف برسد که حادثه ای بس بزرگ در شرف انجام است.
ساعتی که گذشت جماعت به دور منبر گردآمدند و هرکدام با چشمانی که حاکی از تعجب بود از هم درباره ی شرح ماوقع سوال میپرسیدند.هرم آفتاب سوزان مردادماه که مقارن بود با رمضان،در شور و شوق حاجیان و عشاق محو و گم بود.نه کسی مینالید نه خسته بود.انگار که بهار بود و زوزه ی گرما،آوای هزار وصوت بلبلان.
شیخ برمنبر رفت.با نگاهی گرم و گیرا به جماعت نگاهی انداخت و معرفت و عشق را درچشمانشان دید.سپس دست جوانی را که همراهش بود بالا برد وفرمود:
هم دیر و زود داشت
هم سوخت و سوز داشت
اما چون میگذرد غمی نیست
واز ما که گذشت...
الیوم اکملت لکم اجرکم و اتممت علیکم خدمتی!
6
زین پس جشن پایان خدمت هر سرباز را جشن "ترخیص" یا عید "رخصان" نامیدند.
تمام.
  • ...reza

نظرات  (۱)

توی اون خونه نشستی داری چه غلطی میکنی؟ د یه چیزی بنویس خب
پاسخ:
منم...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی