خروج اضطراری

فـایراگزیت (fireexit) یعنی خروج اضـطراری
به هنگام آتش.

f4designer@gmail.com
f4designer@hotmail.com

نویسندگان
توکه خودت خوب میدونی
من اصلا دوست ندارم درباره هرچیزی توضیح بدم
تازه من از تکرار هم اصلا خوشم نمیاد
پس
سلام
خوبی؟
امروز میخوام یه قصه برات تعریف کنم
یه روز بود یا یه شب بود که کنار جاده نشسته بودم داشتم به امتدادش نگاه میکردم
راستشو بخوای فقط به جاده زل زده بودم و به هیچ چیزی فکر نمیکردم
یه صدایی از پشت سلام کرد،وای!یعنی خودش بود!!!!؟؟؟
آره خودش بود،بعد از مدتها که ندیده بودمش و دلم حسابی براش تنگ شده بود اومد و کنارم نشست و خیلی منو تحویل گرفت
شال و کلاه کن آسمون خیسه
خیلی خوشحال شده بودم و حسابی براش حرف داشتم و درد دل
حرف زدیم و درد دل کردیم و خندیدیم و گریه کردیم و اخم کردیم و شوخی
واقعا که روز قشنگی بود،یا شب قشنگی
دوستی ساده ی ما غیر معمولی شد
یهو یه چیزی اومد تو ذهنم و بدون فکر اومد رو زبونم و تو مغز اون و اونم یه جواب مثبت اومد تو ذهنشو بعد روی زبونش و بعد من خوشحالی اومد تو وجودمو بعد توی چهره م و اوضاع حسابی شیر تو شیر شد
قرار شد باهم بریم سفر
هرجا که شد
قصه ی بی وفایی از خدا به دوره
قرار شد مقدماتشو من آماده کنم و وقت حرکت اون خودشو برسونه به من
_____________________________
دارم اینو مینویسم و به آلبوم حریص گوش میدم
_____________________________
الان مدت زیادیه که من حرکت کردم و اون هنوز نیومده
گردنم درد گرفت بس که برگشتم جاده رو نگاه کردم
_____________________________
من که از دوری تو دلتنگم
دست خالی بادلم میجنگم
واقعا ازش ناراحتم و خیلی گله دارم
اگه دیدیش سلام منو بهش برسون
بهش بگو میخوام ازهمین راهی که اومدم برگردم
شایدم از یه راه دیگه
برمیگردم و شال و کلاهمو میذارم یه گوشه انبار
این طور سفر کردن ها به من نیومده
_____________________________
دلم تنهاست
.تمام
  • ...reza

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی