بگذار از دلم نگویم.
از چشمانم هم نگویم.
از جورابم که وقت شستنش را ندارم.
از گترهایم که همیشه به پایم چسبیده اند و تسبیح فیروزه ای توی جیبم.
تسبیحی که قم خریدمش.
پاکت ساندیسم راهم که گم کرده ام و عملا لیوان ندارم.
اینها گفتن ندارد،نمیگویم.
خدایا چند روزی این گوش پاک کنت را بده قرض ما.
گیر من این روزها گوشم هست.
گوشم این روزها پرشده از کثافت.
از چشمانم هم نگویم.
از جورابم که وقت شستنش را ندارم.
از گترهایم که همیشه به پایم چسبیده اند و تسبیح فیروزه ای توی جیبم.
تسبیحی که قم خریدمش.
پاکت ساندیسم راهم که گم کرده ام و عملا لیوان ندارم.
اینها گفتن ندارد،نمیگویم.
خدایا چند روزی این گوش پاک کنت را بده قرض ما.
گیر من این روزها گوشم هست.
گوشم این روزها پرشده از کثافت.