خروج اضطراری

فـایراگزیت (fireexit) یعنی خروج اضـطراری
به هنگام آتش.

f4designer@gmail.com
f4designer@hotmail.com

نویسندگان

اگه تا دیروز،مسجد امیرالمونین،برام یادآور خاطره ی رضا و سعید و مهرشاد و شیر و کیک و شریفانی و القارئه و کاشی های آبی و کتابخونه و ... بود
از امروز باید تا وارد مسجد میشم،یادم به گل هایی بیفته که روش نوشته :"برای عرض تسلیت"

پ ن: تقدیم به احسان عزیز.
__
بی ربط: حذف شد.

واسه اینکه کاروان مناطق امسال خالی از عریضه نباشه یکی دو تا مسابقه هم گذاشتیم و قرار شد به برنده ها جایزه بدیم.
__
پسر باهوش و زرنگی بود.این رو بارها نشون داده بود.سنش هم از همه ی بچه های کاروان کمتر بود.
جوابای یکی از مسابقه ها رو با کلی پرس و جو توی روز دوم سفر پیدا کرد و به مسئولش رسوند.
صدایی که توی ذهنمه اینه که بهش میگفتن خب برو جایزه ت رو همین الان بگیر،میگفت قراره وقتی رسیدیم شیراز،شب پایگاه بهم جایزه رو بدن.
__
برای برگشتن شب راه افتادیم و صبح رسیدیم.بخاطر اینکه زودتر برسیم،دیگه توی راه واسه بچه ها صبحونه نگرفته بودیم.
بچه ها گرسنه شده بودن.
...

توی اتوبوس بودم
به یه ایستگاه رسید و وایساد
مسافرا رو پیاد و سوار کرد
[میخواست راه بیفته که]
نگاهم به پیرمرد افتاد که داره چیزایی رو که خریده جمع می کنه
دستی واسه راننده اتوبوس تکون داد که " آقا چن لحظه وایسا تا منم سوار شم".
راننده ندید،هیشکی ندید.
فقط من دیدم
به مسافرای داخل اتوبوس نگاه کردم
سن همه شون از من بیشتر بود
منم سرمو انداختم پایین.
انگار که چیزی ندیدم.
___
یه همچین آدمی هستم من!

شکستی و قطعه قطعه کردی قلبم را
که فقط خودت بفهی ام ولاغیر...
الف لام میم

زیادی نباید تمیز هم نوشت
البت کثیف نویسی هم نمی کنم ولی خب توجه کردی وقتی جلوی یه شیشه ی رفلکس باشی - شیشه ای که فقط خودت رو توش ببینی و اون طرف معلوم نباشه - دیگه حتا جرات نمی کنی دستت رو توی دماغت بکنی
یعنی سعی میکنی کار ضایعی ،زشتی چیزی انجام ندی که سه بشه
آخه نمیدونی کسی اونطرف هست یا نه
کسی می بیندت یا نه
___
دارم فکر می کنم به اینکه امام زمان که به نظر غایب هست،مث اون شیشه ی رفلکس، خودش یه عامل بازدارنده ست واسه اونایی که حواسشون جمع هست...
کسی می بیندت یا نه؟
___
پ ن:
این جمعه و جمعه های دیگر بازیست
آدم بشوم سه شنبه هم می آیی...

sghl
o,fd?
اوه،قاطی شد
متوجه میشی چی میگم؟
قاطی شد..
خیلی وقتا قاطی میشه
ایراد از کسی نیست،تقصیر خودمه.
باید حواسمو جمع کنم
میفهمی؟
این یه نمونه ی خیلی ساده س
تو مینویسی سلام
اون مینویسهsghl
وهمیطور ادامه پیدا میکنه اگه تو سرت رو بالا نیاری و به کاری که می کنی نگاه نکنی!
_______
تمام.

سوخت و پرده رو نکشید!
احمق!

_____________________________________________________________________
مثلا توضیح:
گلستان تا پل،کنارم نشسته بود.

می گفت آقای حاجی احتیاط کن این پیچ هاش گم نشه،اگه گم شد ،تو بازار پیدا کردنش سخته.
هرچند آقای حاجی چشمی گفت و سرشو به نشونه ی تایید تکون داد،ولی اون به حرفش ادامه داد.
-آخه می دونی چی شده؟
آقای حاجی بانگاهش نشون داد که منتظر ادامه ی «چی شده» هست:
-توی خونه قبلی که کار می کردیم،صاحبخونه اومد که همین کار شما رو انجام بده ،من بهش سفارش کردم که مراقب پیچ ها باشه تا یه وقت گم نشن.
اون بنده خدا هم که اومده به سفارش ما عمل کنه پیچ هارو گذاشته بود جایی که دست کسی بهشون نرسه.اما چنان پنهونشون کرده بود که آخر کار،یادش نمی اومد کجا گذاشتتشون.
هرچی فکر کرده بود به نتیجه نرسیده بود و مجبور شده بود با چه مشقتی بره و پیچ بخره تا ما کارمون رو تموم کنیم.

حالا این هیچی
بعدا کاشف به عمل اومده بود که اونا رو جایی گذاشته بوده که آدم به خلقت و حکمت خدا شک کنه؟!
آخه یکی نیست بگه،کی میاد پیچ رو بریزه توی استکان و بعدشم بذاردش توی یخزن یخچال؟!

شدیم مث این فیلم آمریکاییا
اینایی که تلفناشون دیواریه
چسبوندنش به دیوار آشپزخونه
یه سیم بلند ول هم داره که همه ی خونه رو ساپورت میکنه
مث این یارو که بالای پیشونیشو تکیه داده به دیوار و همونطوری که به سیم آویزون نگاه می کنه زنگ زده به شرکت بیمه
بهش میگن کمکی ازمون ساخته نیست
وبعد از کلی چونه زدن با یاروی پشت تلفن
اعصابش خورد میشه و
بدون خداحافظی قطع میکنه
شدیم مث این پایان بدون خداحافظی
پایانی که آرزو میکنی کاش هیچوقت شروع نمیشد...

"جنگ ما جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمی شناسد و ما باید در جنگ اعتقادیمان ، بسیج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازیم." امام خمینی (ره)

به راستی دعوای ما در جهان بر سر چیست؟ چرا ما باید مدام فریاد مبارزه سر دهیم؟

چندین سال قبل در کشور ما فردی ندای مبارزه سرداد و تا آخرین نفس در این راه ایستاد و از جان و مال و خانواده خود در این راه هزینه داد. حاصل آن هزینه دادن ها چیزی بود به اسم انقلاب اسلامی و به وجود آمدن کشوری مستقل و آزاد.

در پای این انقلاب چه خونها که ریخته نشد و چه مصیبت ها که مردم شریف کشور متحمل نشدند. اکنون پس از گذشت سی و چند سال از پیروزی انقلاب شاهد آن هستیم که جهانخواران و ددمنشان هنوز چشم طمع به این نظام و انقلاب دوخته اند و هر روزه در صدد ویران کردن مبانی و ارزش های آن هستند.

همه جهان شاهد این امر هستد که این انقلاب چگونه پوزه ی استکبار و استعمار جهانی را بر خاک مالیده است و نه تنها کشور عزیز ما را از چنگال مستکبرین رهانیده است ، بلکه الگوی سایر کشورهای جهان جهت رهایی است.

بله، اکنون جنگ ما جنگ عقیده است؛ امروز جنگ حق و باطل ، جنگ فقر و غنا ، جنگ استضعاف و استکبار و جنگ پا برهنه ها و مرفهین بی درد شروع شده است.