خروج اضطراری

فـایراگزیت (fireexit) یعنی خروج اضـطراری
به هنگام آتش.

f4designer@gmail.com
f4designer@hotmail.com

نویسندگان
ذهن نیست که،مغازه عطاریه.
دونه دونه میره عقب،اویلشو میگم،ولی چون میخوام تا یادم نرفته بقیه ش رو بگم از وسطش شروع میکنم:گل زیاد بود،درخت زیاد داشت،یه زمین آسفالت بزرگ که یه جوب(جوق،جوی،جو) کوچیک از وسطش رد میشد،در آهنی بزرگ یه ساختمون سه طبقه بزرگ.

داشتم به اصطلاح قایم شدن فکرمیکردم،میخواستم چیزی بنویسم که قایم شدن توش باشه،بعد با خودم فکر کردم که اصلا قایم شدن یعنی چی؟یا اینکه هم خانواده داره یا اینکه توی گویشهای دیگه هم هست یانه؟،
ذهن که الکی درگیر باشه همینه دیگه،به جاهایی که اصلا یادت نیست میبردت:
کرم چیزی نیست که ریختنش مربوط به سن خاصی باشه
یه چیزایی یادمه هنوز
اونموقع ها بودن بچه هایی که از پشت آبخوری فرار میکردن و لای درختا یا پشت ساختمون میخزدین،مخفی ،پنهان یا قایم میشدن.
لپهایی که باد کرده ولی نه از هوا؛از...
ثقلی که هی از چپ به راست و از راست به چپ میرفت و گاهی از درز لب ها چکه میکرد
سوزشی که توی دهن ایجاد میکرد و باعث عذاب بود
بویی که خیلی بدمشام بود
سطل آبی رنگی پر میشد از کف و حالمو بهم میزد
روپوش سورمه ای رنگی که مراقب بود تا کسی شیطنت نکنه
من که اتیکت "بهداشتیار" روی لباسم بود
و دهانشویه ای که ازش متنفر بودم

  • ...reza

نظرات  (۱)

تیکه قایم شدن نفهمیدم چی شد(سلامتی 3 نفر)ولی توصیفت جالب بود.
خاطره،شیطنت،کودکی،مدرسه...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی